آخیییییییییییییییییییییییییش کلی از راهو پشته سر گذاشتیم. مامانیو بابائی همچنان دونباله خونه ان. چند تا خونه رفتیم دیدیم. ولی مورده تائید واقع نشودن. وااااااااااااااای جات خالی چه خونه هایی بهمون نشون میدادن. اه اه بالاخره این خونه رو گرفتیم .که خیلی من ازش راضیم اسباب کشی کردیم و امدیم خونه جدیدبا یه سری مشکلات که بی خیالش. راستشو بخوای بابایی اصلا نذاشت من دست به سیاه سفید بزنم. همه کارارو خودش انجام داد. قربونش برم الهی. خونه جدیدو که چیدیم نوبتی هم که باشه نوبت سیسمونی دختر نازمه . که همه رو با بابایی رفتیم خریدیم و چیدیم . خدا می دونه با چه ذوقی می خریم و می چینیم...